عید آمد و دل پر زد و از بند، رها شد
غم رفت و سرور آمد و صد شور، به پا شد
بر دف زن و بر کف زن و آواز طرب باش
عیدانه دهد یار، سراپا، تو طلب باش
عشق آمد و عکس رخ جانانه، به جام است
بیعشق نمان، ماندنِ بیعشق گناه است
برخیز و بزن فال و ببین حال جهان را:
«گل، در بر و می، در کف و معشوق، به کام است»
جان، جان، جانِ جهان/ شده آرام جان
در بگشا، پر بگشا / که شد عاشق جهان
آینه شو، آمده آن/ مه بالا بلند
دل، برِ دلبر بِنِشان / بر غم دنیا بخند
ءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءء
نور این می خانه، بر تو مبارک
شور این پی مانه، بر تو گوارا
همنوا باااا نسیم سحر باش
که رسانَد به تو سلام خدا را
هله! آن یار رسیده، چه یاری
چه نگارندهای، خدا! چه نگاری
چه غمی، تا غرق شادی عشقی
تا که داری یار را، چه نداری؟
تا که داری یار را، چه نداری؟
جان، جان، جانِ جهان/ شده آرام جان
در بگشا، پر بگشا / که شد عاشق جهان
آینه شو، آمده آن/ مه بالا بلند
دل، برِ دلبر بِنِشان / بر غم دنیا بخند
…
دانلود آهنگ جان و جهان از سعید صادقی
نظرات