شهرزاد” که مایل به ازدواج با “هرمز” نیست، تحت تاثیر وسوسههای جوان ریاکاری به نام “فرهاد” که ظاهراٌ به او عشق میورزد، از خانه و خانوادهاش میگریزد. حقیقت چهره فرهاد، بزودی برای شهرزاد روشن میشود و این زمانی است که او کودک نامشروعی در دامان خود دارد و فرهاد نیز او را از خود رانده است. “شهرزاد” چارهای نمیبیند جزآنکه کودکش را بر سر راه بگذارد… و سپس جهت گذران زندگی مشغول کار در کابارهای شود و …
نظرات