بابك كه كارخانه ي عمويش را اداره مي كند به سيمين، منشي كارخانه، علاقه دارد. مدتي بعد متين، پسرعموي بابك، از سفر فرنگ بازمي گردد و سر راه سيمين قرار مي گيرد. او براي آن كه نظر پدرش را نسبت به بابك عوض كند با همكاري چند كارگر شرور در امور كارخانه اخلال مي كند و به كمك زني گزارش هاي خلاف واقع درباره ي اداره ي كارخانه مي نويسد و به پدرش تحويل مي دهد. متين به عنف از سيمين هتك حرمت مي كند و پدر سيمين بر اثر سكته مي ميرد.
نظرات