شوکت پس از مرگ همسر پولدارش سعی می کند که منشی جوان و بی چیز او به نام ناصر را به دام بکشد. ناصر در نهایت تنگدستی فریب وسوسه های همسر اربابش را نخورده و عشق خود را به فروغ دختر شوهر شوکت فراموش نمی کند. نوکر شوکت که به او علاقمند است چون از جانبش توجهی نمی بیند او را به قتل می رساند و ناصر، به اتهام این قتل گرفتار می شود…
نظرات