باران که می آمد تمام چترها را باز می کردند
معشوقه ها هریک برای عاشقاشون ناز میکردند
من هم که تنها زیر باران خیس بودم در هوایی سرد
شاید برایت بوی باران و تنم را باد می آورد
دریا به دریا طعم مستی هم دهد پرهیز خواهم کرد
با بوی بارون درکنار تو قدح لبریز خواهم
من خوب میدانم سراغ من نمی آیی ولی هر صبح
با شوق دیدارت هزاران بار بر می خیزم از بستر
هر روز مرهم میزنم این زخم اما زخم دیرین ست
میخواهمت این خواستن هم مرهمی بسیار شیرین ست
شب ها دچارت در کنارت بودم اما یک توهم بود
آتش زدی قلبم خبر دادی به دنیا با نشان دود
بغضی به من دادی طنابی گردن زندانی افتاده
جانا بیا جانی بده معشوقه ات از پا نیفتاده
نادیده میگیری مرا بی رحم بغضی در گلو دارم
من را ببین ابری شده قلبم ببین از درد می
…
دانلود آهنگ باران که می آمد از سجاد سعیدی
نظرات